داستان آشا
فلسفهی آشا
آشا از شوقی دیرینه به زیبایی و خواستِ خلق آنچه متفاوت است، جان گرفته. برای ما طلا تنها فلزی گرانبها نیست بلکه زبانی است که با آن میتوان قصهی خاص بودن را گفت و ردّ نگاه و روح کسی آن را انتخاب میکند را بر جا گذاشت.
ما از ظرافت و جزئیات زندگی و قلب سرزمین پارس الهام میگیریم و از تازگیای که در کنار ماندگاری معنا پیدا میکند. هر قطعهی آشا، حاصل تلاقی هنر امروز با اصالت همیشگی طلاست؛ چیزی که نهفقط زینت، بلکه روایتی زنده از حس و هویت است.
در نگاه ما طلا یک یادگاری ماندگار از لحظههای پرشور زندگی است. آشا راهی است برای لمس اصالت، تجربهی متفاوت بودن و درخشیدن در مسیری که هر انتخابش، تصویری روشن از شخصیت و سلیقهی شما میسازد.
قول برند
آشا روایتی پویا از این سرزمین است؛ روایتی که از دل تاریخ و فرهنگ ما برمیخیزد و در هر قطعهی طلا، ادامه پیدا میکند. ما در آشا، به اصالتهایی باور داریم که نسلها آن را ساختهاند و به زیباییهایی دل میبندیم که هرگز از یاد نمیروند.
هر اثر، پلی است میان گذشته و امروز جایی که هنر و مهارت دستها با ایدههای تازه پیوند میخورد. آشا نه صرفاً زیور، که بازتابی از روح این خاک است؛ خاکی که در هر ذرهاش داستانی برای گفتن دارد.
شروع
برند آروشا در ابتدا فعالیت خود را در زمینه ی پخش و فروش محصولات طلا در سراسر کشور شروع کرد و بعد از مدتی با تکیه بر نیروی جوان و با انگیزه توانست خود را در دل دوستداران طلا جا بیاندازد.
شروع
برند آروشا در ابتدا فعالیت خود را در زمینه ی پخش و فروش محصولات طلا در سراسر کشور شروع کرد و بعد از مدتی با تکیه بر نیروی جوان و با انگیزه توانست خود را در دل دوستداران طلا جا بیاندازد.
شروع
برند آروشا در ابتدا فعالیت خود را در زمینه ی پخش و فروش محصولات طلا در سراسر کشور شروع کرد و بعد از مدتی با تکیه بر نیروی جوان و با انگیزه توانست خود را در دل دوستداران طلا جا بیاندازد.
از خشت اول تا بنای امروز
سال ۱۳۷۶
در سال ۱۳۷۶، قصه با یک رویا آغاز شد. رویایی که در دستان یک نفر، با عشق و شور به خلق زیبایی گره خورد. در کارگاهی کوچک و صمیمی، اولین جرقههای طلایی زده شد و هر قطعه، داستانی از تلاش و امید را در دل خود پنهان داشت.
دهه ۸۰
سالها گذشت و در دهه هشتاد این رویای یکنفره به جمعی سی نفره تبدیل شد. جمعی که همنفس و همدل برای یک هدف بزرگ گرد هم آمدند: آفرینش اثری ماندگار در هنر طلاسازی. اما سرنوشت همیشه بر وفق مراد نیست و گاهی باید از شکستها پلی ساخت برای پیروزی. با این حال، در برابر سختیها و ناامیدیهای آن دوران، این باور هرگز از بین نرفت که این پایان ماجرا نیست.
دهه نود
اما دهه نود، طلوعی دوباره بود. این بار، با کولهباری از تجربه و درسهای گذشته، مجموعهای بزرگتر از همیشه شکل گرفت. کارگاهی با بیش از ۶۰ همراه همدل، که نه تنها به تولید طلا، بلکه به ساختن آرزوهای طلایی ایمان داشتند.
دههی اول سال ۱۴۰۰
و اما دههی اول سال ۱۴۰۰، با شروعی دیگر همراه بود. این بار، آرزوها و تجربهها، در قالبی نو و با نامی درخشان متولد شدند: آشا، آغاز فصلی جدید بود٬ فصلی که در آن هنر و اصالت با نامی تازه و نگاهی نو به جهان طلا و جواهر، دوباره جان گرفت.
اکنون
از این پس، آشا نماد تمام مسیری است که طی شد؛ نماد تلاش، ایستادگی و عشقی که به زیباییهای جاودان این صنعت گره خورده است.